Sunday, October 15, 2006

فنا

انسان، وقتی مینالد از درد
انسان،وقتی میغرد از خشم
وقتی میگرید...انسان!

رها شده ای میان میلاد و مرگ

خدایان به سُخره اش گرفتند
پیغامبران وعده ی امیدش دادند
و کیمیاگران به بازی ِعمر جاویدش خواندند

و او به چشم بر هم زدنی نیست شد

2 comments:

Anonymous said...

خوشحالم که برگشتید!

Unknown said...

محشر بود این شعر!