Sunday, October 15, 2006

فنا

انسان، وقتی مینالد از درد
انسان،وقتی میغرد از خشم
وقتی میگرید...انسان!

رها شده ای میان میلاد و مرگ

خدایان به سُخره اش گرفتند
پیغامبران وعده ی امیدش دادند
و کیمیاگران به بازی ِعمر جاویدش خواندند

و او به چشم بر هم زدنی نیست شد

Sunday, October 01, 2006

luna

چشم که باز کردم ديگر آنجا نبودي
و همه چيز غريب مينمود
کسي در گوشم ميخواند
...venere si accendera`/ I sogni miei risvegliera`/ Salira` con l`oscurita

(برادرکم گفت: يه روزي کر ميشي دختر صداي اين هدفونُ منم دارم ميشنوم )



...Una speranza senza eta`...


گفتم: اگه همچين صدايي داشتم ديگه از... استاد آواز فرياد کشيد : باز هم اشتباه دختر جان باز هم...صدا نه (جانم . فکر، فکر

چشمانم را باز بستم



E so gia` che le seguiro` con l`oscurita`...


...به دخترکي ميانديشم که با نُتي هم خوابه شد




Il Mirto E La Rosa متن ايناليايي ازقطعه ي
Alessandro Safine/آلبوم لونا